عاشقان خدا(سرعین)
عاشقان خدا(سرعین)
جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 3:35 :: نويسنده : هادی البته اینو از وبلاگ یکی از دوستان با اجازه خودش برداشتم
درمکه که رفتم خيال ميکردم ديگر تمام گناهانم پاک شده است
غافل از اينکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهايم به نظرم خطا
انگاشته و نوشته شده بود.درمکه ديدم خدا چند ساليست که از شهرمکه
رفته و انسانها به دور خويش ميگردند.در مکه ديدم هيچ انساني به
فکر فقير دوره گرد نيست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان
خويش را بزدايد غافل از اينکه ان دوره گرد خود خدا بود
درمکه ديدم خدا نيست و چقدر بايد دوباره راه طولاني را طي کنم
تا به خانه خويش برگردم و درهمان نماز ساده خويش تصور خدا
را در کمک به مردم جستجوکنم
آري شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ايست که خدايي در آن نيست نظرات شما عزیزان:
سلام هادی جان
عجب کم سعادت شدیم ما که شمارو نمی بینیم بیا منتظرتم
سلام
اعیاد شعبانیه را به شما تبریک عرض می کنم. ممنون که سر زدید. التماس دعا یا علی سرعینلی
ساعت12:52---5 تير 1391
سلام بو مطلبین چوخ گوزلدی ساغولپاسخ:سلام
همشهری نیه تانشدغ ورمیسن؟
sani
ساعت19:59---31 خرداد 1391
slm sagol ham shamhri manda seni link eladim yasha
نهفته هايي كه سالهاست با خود به دوش ميكشم و چقدر شيرين است اين سر كه هرگز فاش نخواهد شد و جز تو غير نداند...و من چقدر خوشبختم از اين اوضاع دروني........
خداوندا اكنون كه اينچنين باراني به درگاهت آمده ام تو خود داني كه در تمام لحظات زندگي ام يك دم از تو غافل نبوده و نيستم همواره مرا هدايت كن و توفيقي عنايت كن تا عاشقانه قدم به خانه ات بگذارم هر چند بارها در خواب و خيالم و در بيداري پروانه ي خانه ات بودم....ديوانه ام كن از مستي عشقت.................
هدیه،عاشق مائده
ساعت22:33---20 خرداد 1391
وااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااا
هدیه،عاشق مائده
ساعت22:27---20 خرداد 1391
?????
سلام هادي عزيز
متن زيبا و درستي بود و حقيقت همين است دوست عزيز آپم وقت كردي سري بزن به خانه ام
می آیم و می گـریم در یـک شب بـارانی
وقتی که تو هم حتی این درد نمی دانی در عمق نـگاه امشب جـز درد نمی گنجد مانده است خوشی هایم در کیف دبستانی لالایی بـاران را در گــوش دلــم خـوانـدنـد صبح است دمی بنشین ای دل دل طوفانی می بـارد و می ریزد بـر پـهنک رخـسارم اشکی که نمی بینی رازی که نمی دانی بـر سایـه ی دیـواری آویـختم از انـدوه می ریخت فرو بر سر ویرانی و ویرانی بـاران نـگاهـم را بــر آینه مـی بــارم این کیست در آئینه تندیس پریشانی شعرمن و شعرتو خون شیهه ی طوفانهاست بـر دار و ببر مـارا دریـا تـو بــه مهمانی در جاده به دنبالت می آیم و کوچت را می بینم و میگریم در یک شب بارانی
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید دلم گرفته، ای خدا این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه . دلم گرفته، ای خدا حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه. دلم گرفته ازهمه از این روزای سوت و کور . از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور. تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر یه راهیه تا دوباره به توبرسه . دلم گرفته، ای خدا گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم تو رونشونم نمی ده . گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم. اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم . دلم گرفته ، ای خدا واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام . دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی. دلم گرفته ،ای خدا حتی بهشتو نمی خوام آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|